English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resistibility U استعداد مقاومت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
series resistance U مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
varistor U مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
insulation resistance U مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience U درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
grid bias resistance U مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid suppressor U مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
capability U استعداد
talents U استعداد
simpleminded U کم استعداد
parted U با استعداد
aptitude U استعداد
aptitudes U استعداد
liability to disease U استعداد
endowments U استعداد
endowment U استعداد
ingenuity U استعداد
predispostion U استعداد
talent U استعداد
genius U استعداد
amplitude U استعداد
aptness U استعداد
susceptivity U استعداد
capacities U استعداد
talentless U بی استعداد
ungifted U بی استعداد
unintelligent U بی استعداد
capacity U استعداد
cabiler U استعداد
talented U استعداد
property U استعداد
geniuses U استعداد
potentiality U استعداد
verve U استعداد
turn U استعداد
susceptibility U استعداد
turns U استعداد
potentialities U استعداد
gifted U با استعداد
gormless U کم استعداد
inapt U بی استعداد
brilliance U استعداد
indisposition U عدم استعداد
indispositions U عدم استعداد
imitativeness U استعداد تقلید
arts U استعداد استادی
strengths U استعداد رزمی
capacity U گنجایش استعداد
strength U استعداد رزمی
frost susceptibility U استعداد یخزدگی
reproductivity U استعداد تولید
reproductivity U استعداد هم اوری
capacity U استعداد مقام
risible faculty U استعداد خنده
sconce U جمجمه استعداد
capacities U استعداد مقام
artistic aptitude U استعداد هنری
capable U با استعداد صلاحیتدار
shift U نوبتی استعداد
shifted U نوبتی استعداد
capability U استعداد پیشرفت
capacities U گنجایش استعداد
liability U بدهکاری استعداد
liabilities U بدهکاری استعداد
authorized strength U استعداد مجاز
art U استعداد استادی
cleverer U باهوش با استعداد
clever U باهوش با استعداد
occupational aptitude U استعداد شغلی
mechanical aptitude U استعداد فنی
academic aptitude U استعداد تحصیلی
war strenght U استعداد جنگی
scholastic aptitude U استعداد تحصیلی
tendency U توجه استعداد
tendencies U توجه استعداد
child prodigy U بچهبا استعداد
division slice U استعداد لشگری
cleverest U باهوش با استعداد
artistry U استعداد هنرپیشگی
indisposedness U عدم استعداد
caliber U گنجایش استعداد
cleverness U هوشیاری استعداد
end strength U استعداد نهایی
flair U استعداد خصیصه
shifts U نوبتی استعداد
command strength U استعداد یکان
palooka U بوکسور بی استعداد
aptitude test U ازمون استعداد
aptitude tests U ازمون استعداد
natural U مسلم استعداد ذاتی
scholastic aptitude test U ازمون استعداد تحصیلی
accountable strength استعداد قابل توجه
versatile U دارای استعداد و ذوق
able با استعداد صلاحیت دار
gifts U دارای استعداد کردن
gifts U استعداد پیشکش کردن
potentially U با داشتن استعداد نهانی
gift U استعداد پیشکش کردن
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
naturals U مسلم استعداد ذاتی
gift U دارای استعداد کردن
vocational aptitude test U ازمون استعداد شغلی
fabllibility U استعداد خطا کردن
potentialize U دارای استعداد کردن
physical aptitude test U ازمون استعداد جسمانی
effective strength U استعداد رزمی موثر
peak strenght U حداکثر استعداد مجاز
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
level of strength U سطح استعداد رزمی
gifted U موید شخص با استعداد
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
level of strength U میزان استعداد رزمی
the talnet of the country U مردم با استعداد کشور
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
talent for musics U استعداد یا ذوق موسیقی
allotropy U استعداد تغییر و تبدیل
habiliment U جامه استعداد فکری
knack U صدای شلاق استعداد
reduced strenght U حداقل استعداد جنگی
flatlander U موج سوار کم استعداد
potentialities U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
edacity U استعداد خوردن شکم پرستی
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
potential U دارای استعداد نهانی پتانسیل
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester U شاعربی استعداد وکم مایه
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
potentiality U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
self rating U تعیین میزان استعداد خود
means end capacity U استعداد درک وسیله- هدف
personnel ceiling U سقف استعداد مجاز پرسنلی
peace time complement U استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
peace time establishment U جدول استعداد مجاز زمان صلح
minnesota clerical aptitude test U ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
authorized strength of theater U استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
green thumb U استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
one's light s U نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
rimester U قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
renitency U مقاومت
high resistance U پر مقاومت
line of resistance U خط مقاومت
line resistance U مقاومت خط
resists U مقاومت
durability U مقاومت
resistance U مقاومت
strengths U مقاومت
resisted U مقاومت
strength U مقاومت
resist U مقاومت
resistors U مقاومت
resistor U مقاومت
total resistance U مقاومت کل
resisting U مقاومت
weak U کم مقاومت
weaknesses U کم مقاومت
weakest U کم مقاومت
passively U بی مقاومت
weaker U کم مقاومت
main line of resistance U خط اصلی مقاومت
main line of resistance U خط مقاومت اصلی
magneto resistance U مقاومت مغناطیسی
winding resistance U مقاومت اهمی
wear resistance U مقاومت سایش
water resistance U مقاومت در مقابل اب
wire wound resistor U مقاومت پیچکی
load resistance U مقاومت بار
line resistance U مقاومت خطی
low resistance U مقاومت کوچک
low resistivity U مقاومت مخصوص کم
low resistor U مقاومت کم اهم
Power of resistance(endurance). U تاب مقاومت
weatherability U مقاومت جوی
irresistibility U مقاومت ناپذیری
impedance triangle U مثلث مقاومت ها
impedance operator U اپراتور مقاومت
impedance level U مقاومت موجی
impedance at resonance U مقاومت فازی
impedance at resonance U مقاومت رزونانس
impedance U مقاومت فاهری
heating resistor U مقاومت حرارتی
inductance U مقاومت سلف
inductive reactance U مقاومت القائی
irresistable U مقاومت ناپذیر
internal resistance U مقاومت داخلی
inductive resistance U مقاومت القائی
internal impedance U مقاومت داخلی
grid resistance U مقاومت شبکه
integrate resistor U مقاومت مجتمع
insulance U مقاومت ایزولاسیون
input resistance U مقاومت ورودی
infinity plug U مقاومت بینهایت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com